نقل میکنند که شاه عباس صفوی وقتی میدان نقش جهان را میساخت، دم دمای غروب خودش میرفت و مزد کارگران را میداد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف میکشیدند و خوشحال و قبراق مدتها در صف میماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عدهای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت میزدند و لباسهای خود را خاکی میکردند و در صف میایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان میرسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکردهها را خوب میشناختند، به پادشاه ندا میدادند و کارگران خاک مالیشده را با فحش و بد و بیراه بیرون میانداختند اما شاه عباس آنها را صدا میزد و به آنها نیز دستمزد میداد و میگفت: من پادشاهم و در شان من نیست که اینان را ناامید برگردانم!
یا صاحب الزمان!
مدتهاست در بساط شما خودم را خاکمالی کردهام!
گاهی در نیمه شعبان،
گاهی در محرم، در عزای جدّ مظلومتان؛
گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعایتان کردهام!
تباکی کرده و پیراهن سیاه به تن کرده وخود را به عزاداران با اخلاصتان شبیه کرده ام.
خودم میدانم کاری نکردهام؛ ولی خوب یاد گرفتهام خودم را خاک مالی کنم و در صف، منتظر بمانم تا دستمزد دریافت کنم.
می دانم که شما کریم از اولاد کریمانید ،و با کریمان کارها دشوار نیست .
ای پادشاه مُلک وجود!
این دستهای نیازمند،
این چشمهای منتظر،
این نگاههای پرتوقع،
گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه!
از همان نگاهها که به کارکردههای با اخلاصتان میکنید!
«سدیر صیرفی» میگوید: با همراهی «مفضل»، «ابوبصیر» و «ابان» به محضر مقدس امام صادق(ع) شرفیاب شدیم، او را مشاهده کردیم که بر روی خاکها نشسته، یک جامة خیبری، بییقه و آستین کوتاه بر تن دارد، همانند مادرِ فرزند مرده گریه میکند، سراسر وجود مقدس آقا را حزن و اندوه فرا گرفته، آثار غم و اندوه در وجنات صورت ظاهر گشته، رنگ چهره به کلی دگرگون شده، سیل اشک از دلی پر خون و قلبی پر التهاب برخاسته، بر گونههای مبارکش فرو میریخت و این گونه زمزمه میکرد:
ای سیّد و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده، آسایش و آرامش را از دلم سلب کرده است...
سدیر میگوید: هنگامی که امام صادق(ع) را این چنین پریشان دیدیم، دلهایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید، که چه مصیبت جانکاهی بر حجت خدا روی داده؟ چه فاجعة اسفباری بر او وارد شده است؟!
عرض کردیم:ای فرزند بهترین خلایق! چه حادثهای بر شما روی آورده که اینچنین سیل اشک از دیدگانتان فرو میریزد؟! و اشک مبارکتان چون ابر بهاری بر چهرهتان سرازیر شده است؟! چه فاجعهای شما را اینچنین بر سوک نشانده است؟!
وجود مقدس حضرت صادق(ع) چون بید لرزید و نفسهای مبارکشان به شماره افتاد، آنگاه آهی عمیق به پهنای قفسة سینه از اعماق دل برکشید و به ما روی کرد و فرمود:
صبح امروز کتاب «جَفر» را نگاه میکردم و آن کتابی است که همة مسایل مربوط به مرگ و میرها، بلایا و حوادث را تا پایان جهان در بر دارد. این کتاب را خداوند به پیامبر خویش و پیشوایان معصوم از تبار او اختصاص داده است. در این کتاب، تولد، غیبت و درازی غیبت و دیرزیستی قائم ما و گرفتاری باورداران در آن زمان، راه یافتن شک و تردید بر دل مردم در اثر طول غیبت و مرتد شدن مردم از آیین مقدس اسلام را خواندم و دیدم که چگونه رشتة ولایت را که خداوند در گردن هر انسانی قرار داده، میگسلند و از زمرة اسلام بیرون میروند، دلم به حال مردم آن زمان سوخت و امواج غم و اندوه بر پیکرم فرو ریخت.
طوسی، محمّد بن حسن، کتاب الغیبه، ص 167.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی: در مورد زیارت عاشورا سهل انگاری نکنید. بدانید بسیاری از علما به واسطه توسلات به درجات رفیع رسیدند. از جمله آن توسلات؛ مداومت بر خواندن زیارت عاشورا است.
دریافت متن زیارت عاشورای امام حسین(ع)
من الغریب الی الحبیب...
وای از عاشقی که این ندا از امام غریبش به گوشش برسد و آرام و قرار بگیرد...
حسین جان!
به کجا رسید غربتت در میان این مردمان کوفی، که این گونه ناله غربت سردادی!!!
شیعه بمیرد که تو این همه تنها شدی حسین...
خوش به حال حبیب که با شنیدن این کلامِ غریبی تو، هزار باره در راهت جان داد...
و وای بر ما که نالة من الغریبِ مولای زمانمان را حتی نمی شنویم...
السلام علیک یا أبا الإمامِ المُنتَظَر. السلام علیک یا أبا المهدی علیه السلام
مولا جان، درود بر تمام تنهایی ات، که حتی از دیدن فرزند، محرومت کردند! درود بر غربتت
که یاد مدینه را در نگاهت زنده می کرد. درود بر جهاد فی سبیل الله تو، که پایانش به
شهادت ختم شد.
انگار آستان کبریایی خانه ات، دانشگاه احساس فرشتگان بود، فرشتگانی که عاشق شدن
را از تو آموختند و با تو عشق الهی را تجربه کردند؛ عشقی که تو را در حصار تنهایی
_ دور از وطن و تحت نظر _ قرار داده بود، عشقی که تمام موجودات را وادار می کرد تا به
ارتفاع نگاهت سجده، و ژرفای شکوهت را در عرش جستجو کنند.
مولا جان،
فانوس به خون نشسته مژه هامان را نذر سقاخانه عشق ات می کنیم و پیشانی ارادت
به آستان آسمانی ات می ساییم.
شهادت امام حسن عسکری(ع) را به محضر فرزندش، امام زمان ارواحنا فداه و همه
عاشقان و شیفتگان اهل بیت پیامبر(ص) تسلیت عرض می کنیم.